همه چی در مورد حضانت فرزندان
درنگهداری و تربیت اطفال
حضانت در درجه اول حق و تکلیف طبیعی و قانونی پدر و مادر است که طفل را به دنیا آورده اند . این تکلیف تا زمانی که طفل به سن بلوغ رسیده است باقی است .از نتایج تکلیف بودن حضانت این است که قرارداد راجع به واگذاری یا اقساط آن اعتبار است و همچنین سبب میشود تا مکلف در برابر دیگران مسئول اعمال طفل قرار گیرد ( م ۷ ق .م .م ) و همچنین مستنکف را میتوان الزام کرد .البته هرگاه مصلحت کودک ایجاب کند و سلامت و تربیت او در خطر افتد، دادگاه میتواند نگهداری از طفل را به دیگری بسپارد ( در این رابطه مواد۱۵ و ۱۷ و ۱۸ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست نیز مراجعه میشود) با ما همراه باشید با ادامه مطلب همه چی در مورد حضانت فرزندان.
همه چی در مورد حضانت فرزندان ، حضانت مادر و پدر در چه سنی است
برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی میکنند ، مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است ( ماده ۱۱۶۹ ) . بعد از هفت سالگی در صورت وجود اختلاف حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه می باشد.
هر کس از اجرای حکم دادگاه در مورد حضانت طفل استنکاف کند یا مانع اجرای آن شود یا از استرداد طفل امتناع ورزد ، حسب تقاضای ذی نفع و به دستور دادگاه صادر کننده رای نخستین تا زمان اجرای حکم بازداشت میشود .
همه چی در مورد حضانت فرزندان ، شرایط نگهداری و حضانت فرزند
هرگاه دادگاه تشخیص دهد توافقات راجع به ملاقات ، حضانت ، و نگهداری و سایر امور مربوط به طفل بر خلاف مصلحت اوست یا در صورتی که مسئول حضانت از انجام تکالیف مقرر خودداری کند و یا مانع ملاقات طفل تحت حضانت با اشخاص ذی حق شود میتواند در خصوص اموری از قبیل واگذاری امر حضانت به دیگری با تعیین شخص ناظر با پیشبینی حدود نظارت با رعایت مصلحت طفل تصمیم مقتضی اتخاذ کند ( ماده ۴۰ و ۴۱ ق . ح . خ ) .
همه چی در مورد حضانت فرزندان ، سلب حضانت از مادر یا پدر
اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهرکند ، حق حضانت با پدر خواهد بود ( م ۱۱۷۰ ) ، البته جنون پدر نیز در حکم جنون مادر است و سبب سقوط حق حضانت میشود.
همچنین شوهر کردن مادر به دیگری ، حق تقدم اورا نسبت به پدر از بین میبرد. پس از فوت پدر حضانت در هر حال با مادر است و شوهر کردن در آن اثر ندارد .
در صورت فوت یکی از ابوین ،حضانت طفل با آن که زنده است خواهد بود ، هرچند متوفی پدرطفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد . ماده ۴۳ ق . ح .خ مقرر میدارد : ” حضانت فرزندان که پدرشان فوت شده با مادر آنهاست مگر آنکه دادگاه به تقاضای ولی قهری یا دادستان ، اعطای حضانت به مادر را خلاف مصلحت فرزند تشخیص دهد “.
هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل به عهده آن ها است از نگهداری او امتناع کنند ، و در صورت امتناع حاکم باید به تقاضای دیگری یا قیم و …. نگاهداری طفل را به هر یک از ابوین که حضانت به عهده اوست الزام کند و در صورتی که الزام ممکن یا موثر نباشد، حضانت را به خرج پدر و هرگاه پدر فوت نموده باشد ، به خرج مادر تأمین کند .
نکته قابل توجه در مورد طرح دعاوی اضطراری است . ماده ۶ ق . ح .خ مقرر می دارد : ” مادر یا هر شخصی که حضانت طفل یا نگهداری شخص محجور را به اقتضای ضرورت بر عهده دارد ، حق اقامه دعوا برای مطالبه نفقه طفل یا محجور را نیز به دارد ، در این صورت دادگاه باید در ابتدا ادعایی ضرورت را بررسی کند “. در واقع در این مورد با یک اینکه شخص ذی نفع و ذی سمت نمی باشد ، قانونگذار بر حسب ضرورت ، حق اقامه دعوا برای وی را در نظر گرفته است .
همه چی در مورد حضانت فرزندان
مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر بدهد مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر شیر مادر ممکن نباشد .
طفل باید مطلع ابوین خود بوده و در هر سنی که باشد باید به آنها احترام کند.
ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند ولی به استناد این حق نمیتوانند طفل خود را خارج از حوزه تادیب تنبیه نمایند.
ولایت قهری ، همه چی در مورد حضانت فرزندان
طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود می باشد و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون در صورتی که عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد ( ماده ۱۱۸۰ ) .طفل در ماده مزبور به معنای فرزند است .
هر یک از پدر و جد پدری نسبت به اولاد خود ولایت دارند ( ۱۱۸۱) در صورت تعارض تصرف پدر و جد پدری اختلاف است و به نظر میرسد که عرف کنونی پدر مقدّم میدارد.
هرگاه یکی از پدر و جد پدری محجور یا به علتی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه گردد، ولایت قانونی او ساقط می شود ولی با رفع مانع ، ولایت قابل اعمال میشود .
در کلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی اوست .
در صورت نیاز به وکیل حقوقی با موسسه حقوقی در تماس باشید.
اعمال حقوقی ولی قهری بعد از رشد صغیر و زوال حجر نیز نافذ است و مولی علیه حق فسخ یا ابطال آن را ندارد ، البته اختیار ولی قهری در مواردی در قانون محدود شده است مانند ماده ۳۱۳ قانون امور حسبی.
قلمرو اصل محدود به اموری است که احتمالاً سود و زیان آن می رود ولی در مواردی که اقدام ولی بر حسب عادات یا ذات آن ضرری است ( مانند بخشیدن ، عفو قصاص و …. ) ولی باید خلاف ظاهر و غبطه صغیر را در دادگاه اثبات کند .
در مواردی که ثابت شود ولی قهری عملی را به عمد و با تبانی دیگری به ضرر مولی علیه انجام داده آن عمل غیر نافذ است .در مواردی که ولی قهری برای اداره اموال مولی علیه و حفظ مصلحت او گام برمیدارد، لیکن در تمیز مصلحت او اشتباه می کند و نتیجه کار به زیان مولی علیه تمام میشود معامله نافذ است .
در امور غیر مالی( مانند نکاح و طلاق اقرار به نسب) اصل عدم اختیار ولی قهری است و تنها در موردی نمایندگی دارد که قانون به او اجازه داده باشد .
هرگاه ولی قهری طفل رعایت غبطه صغیر را ننماید و مرتکب اقداماتی شود که موجب ضرر مولی علیه گردد، به تقاضای یکی از یکی از ارقاب وی و یا به درخواست دادستان ، پس از اثبات ، دادگاه ولی مذکور را عزل و از تصرف در اموال صغیر منع و برای اداره امور مالی طفل فرد صالحی را به عنوان قیم تعیین می نماید. همچنین اگر ولی قهری به واسطه کبر سن و یا بیماری و امثال آن قادر به اداره اموال مولی علیه نباشد و شخصی را هم برای این امر تعیین ننماید فردی به عنوان امین ولی قهری منضم می گردد ( م ۱۱۸۴) .
همه چی در مورد حضانت فرزندان
هرگاه ولی قهری طفل محجور شود، دادستان قیمی برای طفل معین میکند .
هر یک از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری میتواند برای اولاد خود که تحت ولایت او می باشند، وصی معین کند تا بعد از فوت خود در نگهداری و تربیت آنها مواظبت کرده و اموال آنها را اداره نماید .ولی هیچ یک از پدر و جد پدری که نمی تواند با حیات دیگری برای مولی علیه خود وصی معین کند( ماده ۱۱۸۹ ) و وصایت در این فرض باطل خواهد بود .
پدر یا جد پدری می توان به وصی خود اختیار تعیین وصی بدهد. ( حق ایصاء) .
اگر وصی به نگهداری یا تربیت مولی علیه اقدام نکند ، یا امتناع از انجام وظایف نماید، منعزل می شود . حکم انعزال اعلامی است و اثر آن از تاریخ تحقق امتناع یا کاهلی اوست و نباید آن را با عزل وصی که ناظر به آینده است و چهره تأسیسی دارد اشتباه کرد .
ولی مسلم نمیتواند برای امور مولی علیه خود وصیغیر مسلم معین کند.
پدر و جد پدری و وصی منصوب از طرف یکی از آنان ” ولی خاص ” طفل نامیده می شود.
نویسنده : داود قدیمی ، دانشجوی دکترای جزا و جرم شناسی- وکیل دادگستری
برگرفته از مجموعه مقالات تیم وکلای موسسه حقوقی حامی دادگستر ساعد لطفا در صورت هر گونه سوال در مورد این مطلب یا نیاز به مشاوره حقوقی با ما در تماس باشید.