وکیل حقوقی کیست ؟
با پذیرفتن وکالت ، وکیل به طور ضمنی ملتزم به اجرای مفاد آن می شود. او می تواند هرگاه بخواهد استعفا دهد و پیمانی را که با موکل دارد برهم زند ولی تا زمانی که رابطه حقوقی باقی است باید آن را محترم بشمارد. اختیاری که وکیل از این راه به دست می آورد ناشی از تراضی با موکل و محدود به مفاد آن است.
وکلا اصولا در همه زمینه ها اعم از حقوقی و کیفری و حسبی میتوانند قبول وکالت نمایند و محدودیتی در این خصوص در ایران ندارند. اما در رویه عملی شاهد این موضوع هستیم که برخی وکلا در زمینه های حقوقی عملکرد و نتیجه بهتری را ارائه میدهند و برخی در زمینه کیفری اثربخشی بهتری دارند .
این موضوع میتواند علل مختلف داشته باشد از جمله تجارب عملی بیشتر آن وکیل در آن حوزه برحسب علاقه یا پرونده های معاضدتی، یا ممکن است ادامه تحصیل در شاخه های معین باعث شکوفایی در عرصه های حقوقی شود .
در صورت نیاز به وکیل با ما در تماس باشید.
بطور کلی وکلایی که وکالت در امور حقوقی از جمله، خرید و فروش، اجاره، انعقاد عقود معین و نامعین، امور حسبی، خانواده، معاملات بین اشخاص حقوقی و بین اشخاص حقیقی و حتی انجام این معاملات ر عرصه های بین المللی، امور راجع به شرکت های منحصر در قانون تجارت یا شرکت های مدنی، مطالبه ضرر و زیان و هر امری که جدا از شاخه کیفری و جزایی می باشد را انجام دهند وکیل حقوقی نامیده میشوند.
لازم به توضیح است که قبول وکالت در امور حقوقی مانع از قبول وکالت در زمینه های جزایی نمیباشد.
اجرای مقررات عامه وکالت در همه امور باید اجرا شود از جمله مسئولیت ها و رعایت مصلحت وکیل و رعایت حدود وکالت و حفظ اموال موکل.
موکل نیز بای هزینه اجرای وکالت را بپردازد زیرا کاری است که به دستور و به سود او انجام میشود. پرداخت هزینه منوط به حصول نتیجه مورد نظر موکل نیست . پس اگر وکیلی به منظور فروش کالایی یا دفاع از موکل به مسافرت رود، و موفق نشود یا در دعوا شکست بخورد موکل نمیتواند از پرداختن هزینه مسافرت خودداری کند همچنین لزومی ندارد که هزینه ها به دیگران پرداخت شده باشد .
اثبات صرف هزینه ها یا انجام دادن کاری که مستلزم پرداخت اجرت استبرطبق قواعد عمومی با وکیل است که ضمن دادن حساب مدت وکالت انجام میشود ماده ۶۷۵ قانون مدنی مقرر میدارد موکل باید تمام مخارجی را که وکیل برای انجام وکالت خود نموده است و همچنین اجرت وکیل را بدهد مگر اینکه در عقد وکالت طور دیگر مقرر شده باشد.
تعهدات وکیل نسبت به موکل شامل چه مواردی می شود؟
اجرای موضوع وکالت: وکیل ملتزم به اجرای وکالت در حدود اختیار خود می باشد. لذا وی تعهد دارد که مورد وکالت را اجرا نماید و نمیتواند به بهانه آن که وکالت عقدی جایز است از اجرای تعهدات خود سرباز بزند. زیرا عقد جایز مادام که فسخ نشده است طرفین آن متلزم به اجرای مفاد عقد می باشند. در صورتی که وکیل از اجرای موضوع وکالت خودداری نماید و این امر موجب ورود خسارت به موکل شود برای وکیل مسئولیت قراردادی ایجاد می شود و او باید خسارت وارده به موکل را جبران نماید.
حدود اختیارات وکیل در وکالتنامه :
وکیل متعهد است در حدود وکالت عمل نماید یعنی در حدود اختیاراتی که برای او در وکالت تعیین شده است اقدام کند یا در حدود عرف و عادت مبادرت به انجام موضوع وکالت کند. برای مثال: اگر وکالت مقید است و برای انجام امر یا امور خاص مانند بیع یا معاوضه ، وکالت داده شده فقط در همان امری که وکالت اعطا شده وکیل اختیار و اذن دارد و یا اگر وکالت مطلق است حدود اختیار او اداره کردن مورد وکالت است نه تصرف حقوقی مانند هبه کردن یا فروختن متعلق وکالت.
وکیل اگر از حدود وکالت خارج شود عمل وی فضولی محسوب شده و غیرنافذ است. برای مثال اگر الف به شخص ب وکالت در اجاره دادن خانه خود بدهد اما وکیل مبادرت به فروش خانه به ج نماید، بیع منعقده فضولی و غیرنافذ است.
در صورت هر گونه سوال حقوقی و نیاز به وکیل مجرب با ما در تماس باشید.
حفظ اموال موکل:
وکیل امین موکل است زیرا موکل با اذن و اختیار خود به موجب قرارداد وکالت مال یا اموال خود را به او سپرده است. بنابراین اصل بر عدم مسئولیت وکیل است. لذا اگر مال مورد وکالت در نزد او تلف یا ناقص یا معیوب شود وی ضامن نیست مگر آنکه تقصیر نموده باشد. هر جا بر اثر تقصیر وکیل خسارتی به موکل وارد شود وی ضامن آن می باشد.
در این باره ماده ۶۶۶ قانون مدنی مقرر میدارد: هرگاه از تقصیر وکیل خسارتی به موکل متوجه شود که عرفا وکیل مسبب آن محسوب می گردد مسئول خواهد بود.در صورتی که وکیل در انجام موضوع وکالت تقصیر نماید وکالت منفسخ نمیشود و او تنها ضامن خسارات وارده به موکل می باشد.
رعایت مصلحت و غبطه موکل:
وکیل متعهد است در انجام وکالت ، مصلحت و غبطه موکل را رعایت نماید. در این مورد ماده ۶۶۷ قانون مدنی مقرر می دارد: وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نماید. بنابراین وکیل به مانند امینی دلسوز بایست مصلحت و غبطه موکل خود را در انجام وکالت رعایت نماید.
عدم رعایت مصلحت موکل توسط وکیل
در خصوص اثر عدم رعایت مصلحت موکل توسط وکیل حالت های ذیل قابل تصور است:
الف) در موردی که وکیل به عمد مصلحت موکل را نادیده بگیرد: عمل او فضولی محسوب شده و غیر نافذ است.
ب) در موردی که بدون تقصیر وکیل مصلحت موکل رعایت نشود: یعنی وکیل تمام احتیاط های لازم را انجام بدهد و در حدود متعارف عمل نماید اما مصلحت موکل در انجام عمل حقوقی رعایت نگردد عمل وکیل نافذ است و ضامن خسارات وارده به موکل نیست زیرا او امین است و امین در صورت تقصیر ضامن می باشد
ج) در موردی که وکیل با تقصیر غیر عمد خود مصلحت وکیل را رعایت ننماید: بنابر نظر اقوی عمل وکیل نافذ است ولی او ضامن خسارات وارده به موکل است.
در فرضی که در وکالتنامه به وکیل اخطار داده شود که هرگونه صلاح و مقتضی میداند وکالت را انجام دهدو یا آورده شود مورد وکالت را می تواند با هر قیمتی بفروشددر این مورد نیز وکیل موظف به رعایت مصلحت موکل می باشد بنابراین اگر الف به شخص ب وکالت د فروش خانه خود را با هر قیمتی بدهد ولی وکیل خانه را نصف قیمت حقیقی آن بفروشد به دلیل عدم رعایت مصلحت و غبطه موکل بیع غیرنافذ است.
مسئولیت پزشک چگونه است؟
اگر پزشک در معالجه ای که انجام می دهد به بیمار خسارتی وارد کند دو حالت متصور می باشد:
الف) زمانی که پزشک از بیمار برائت گرفته باشد؛
در این صورت پزشک اصولاً مسئول نمی باشد مگر اینکه بیمار تقصیر وی را ثابت کند. (نظریه تقصیر)
اصولاً مسئول نیت گر اثبات تقصیر (مثل سرپرست)
ب) زمانی که پزشک از بیمار برائت نگرفته باشد؛
در این صورت پزشک اصولاً مسئول می باشد مگر اینکه بی تقصیری خود را اثبات کند. (نظریه فرض تقصیره) (ماده ۴۵۹ قانون مجازات اسلامی)
(مواد ۳۰۱ تا ۳۰۵ قانون مدنی)
در صورت نیاز به وکیل حقوقی با ما در تماس باشید.
ایفای ناروا چیست؟
در ایفای ناروا یک شخص مالی را (اعم از پول یا هر شئ دیگری) به دیگری تسلیم می کند. در این حالت به شخصی که مال را تسلیم کرده، مؤدی گویند و به شخصی که مال را دریافت کرده مؤدی إلیه گویند.
در ایفای ناروا، مؤدی دارای دو حالت است:
۱٫ زمانی که مؤدی مدیون نمی باشد.
۲٫ زمانی که مؤدی مدیون می باشد.
مورد اول: که در این صورت مؤدی ممکن است در اثر اشتباه یا اکراه حال را به دیگری تسلیم کرده باشد و مؤدی الیه نیز ممکن است عالم یا جاهل به عدم استحقاق باشد که در هر دو صورت باید مال را به مؤدی بازگرداند. ماده ۳۰۲ و ۳۰۱ قانون مدنی.
نکته: زمانی که مؤدی، مالی را به دیگری تسلیم می کند اصل بر این است که وفای به عهد را انجام می دهد مگر اینکه ثابت کند که ایفا ناروا بوده است. زیرنویس ۲ ماده ۳۰۱ قانونی مدنی (اصل بر این است که مدیون است).
برای مشاوره با برترین وکیل حقوقی با ما در تماس باشید.
۳٫ مسئولیت رانندگان چگونه است؟
وسیله نقلیه موتوری: اگر چند وسیله نقلیه موتوری با یکدیگر تصادم کند سه حالت متصور می باشد:
الف) زمانی که فقط یکی از رانندگان مرتکب تقصیر شود؛
در این صورت تنها راننده ای مسئول است که مرتکب تقصیر شده باشد و باید کل خسارات را اعم از رانندگان مقابل و سرنشینان مقابل و سرنشینان خود را جبران کند.
مثال: وحید که دارای یک ون است و به غیر از خود دارای ۱۰ سرنشین می باشد با جمیله که دارای پراید بوده و ۴ سرنشین دارد (به غیر از جمیله) برخورد می کند و این برخورد به علت سرعت بالا و تقصیر وحید بوده است و خسارت وارده به جمیله ۱۰ میلیون و ۴ سرنشین وی ۴۰ میلیون و ۱۰ سرنشین وحید ۱۰۰ میلیون می باشد که در این صورت وحید باید ۱۰۰ میلیون به سرنشینان خود، ۴۰ میلیون سرنشینان پراید و ۱۰ میلیون به خود جمیله بدهد. (باید کامل جبران خسارت کند).
ب) زمانی که همه رانندگان مرتکب تقصیر شوند که در این صورت؛
اگر ۲ وسیله نقلیه باشد هر راننده مسئول ½ خسارت راننده مقابل و ½ کل سرنشینان دو ماشین می باشد و اگر ۳ وسیله نقلیه باشد هر راننده مسئول ⅓ خسارت راننده مقابل و ⅓ کل سرنشینان ۳ ماشین می باشد.
مثال: وحید یک وَن می باشد که به غیر از خود دارای ۱۰ سرنشین است با پراید جمیله که دارای ۴ سرنشین به غیر از جمیله می باشد تصادم می کند و این برخورد در اثر تقصیر وحید و جمیله است. (با هم) و میزان خسارت وارده به شخص وحید ۲۰ میلیون و سرنشینان وی ۱۰۰ میلیون می باشد و میزان خسارت وارده به جمیله ۱۰ میلیون و سرنشینان وی ۴۰ میلیون می باشد که در این صورت وحید باید ۵ میلیون به جمیله داده و مبلغ ۷۰ میلیون به کل سرنشینان بدهد و جمیله باید ۱۰ میلیون به وحید و ۷۰ میلیون به کل سرنشینان پرداخت کند.
ج) هیچ یک از رانندگان مرتکب تقصیر نشده است که در این صورت دقیقاً همانند فرض دوم یعنی زمانی که همه مرتکب تقصیر شده اند، عمل می شود. ماده ۱۲۸ قانون مدنی ۱۰/ ماده ۵۲۸ قانون مجازات اسلامی. (در هر حال خسارت باید جبران شود)
مثل خرید زمین برای استفاده و سوار شدن بر اسب. (ماده ۳۰۵ قانون مدنی)
موسسه حقوقی حامی ارائه دهنده برترین وکیل حقوقی برای کل اقشار جامعه
شرایط صدور قرار تامین خواسته:
صدور قرار تامین خواسته مستلزم درخواست خواهان است که اگر درخواست تامین خواسته قبل از تقدیم دادخواست باشد، باید روی برگه های چاپی مخصوص باشد(به موجب دادخواست) و اگر درخواست تامین همزمان با تقدیم دادخواست یا در حین دادرسی تقدیم شده باشد، روی برگه های عادی و یا در همان برگه دادخواست پذیرفته می شود. درخواست در جریان دادرسی می تواند به صورت شفاهی هم مطرح شود.
درخواست تامین خواسته باید تا زمانی درخواست شود که حکم قطعی صادر نشده باشد بنابراین در مرحله بدوی و تجدیدنظر تا زمانی که حکم قطعی صادر نشده باشد درخواست تامین مجاز است.درخواست تامین خواسته در صورتی که دادرسی به موجب ماده ۱۰۵ ق.آ.د.م توقیف باشد نیز مجاز است زیرا منظور از جریان دادرسی در ماده۱۰۸ ناظر به مورد غالب است.
مرجع صالح جهت درخواست تامین خواسته:
اگر قبل از اقامه دعوا درخواست تامین شود درخواست تامین از دادگاهی می شود که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد. اگر ضمن تقدیم دادخواست درخواست تامین شود دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد صالح است. اگر پس از اقامه دعوا درخواست شود، درخواست را مستقیما به همان شعبه که به دعوا رسیدگی می کند تقدیم می کنند.
صدور قرار تامین خواسته در امور کیفری به عهده بازپرس است در جرایمی که در صلاحیت دادگاه کیفری استان نیست دادستان و یا دادیار می تواند قرار تامین خواسته صادر نمایند در هر حال قرار تامین خواسته از سوی هر کسی که باشد (بازپرس یا دادیار) باید با موافقت دادستان باشد.
در امور کیفری قرار تامین خواسته به محض ابلاغ اجرا می شود. در مواردی که ابلاغ فوری ممکن نیست و تاخیر در اجرا موجب تضییع خواسته می شود ابتدا قرار تامین اجرا می شود . این موارد فورا به اطلاع دادستان می رسد. قرار تامین خواسته مطابق مقررات اجرای احکام مدنی در اجرای احکام کیفری دادسرای مربوط اجرا می شود.
متقاضی تامین خواسته باید ذی نفع باشد، اهلیت داشته باشد و دارای سمت باشد.
میزان خواسته باید معلوم باشد بنابراین اگر میزان خواسته معلوم نباشد دادگاه نمیتواند قرار تامین خواسته صادر نماید، مانند اینکه خواسته مقدار نامعلومی از گندم یا پارچه باشد.یا اینکه خواسته عین معین باشد ، اگر خواسته کلی در معین نیز باشد با توجه به اینکه کلی در معین در حکم عین معین شناخته می شود.
لذا صدور قرار تامین خواسته مجاز است عین معین ممکن است منقول باشد یا غیرمنقول. عین معین چه منقول و چه غیرمنقول باید خود خواسته دعوا باشدتا صدور قرار تامین خواسته آن مجاز باشد بنابراین اگر خواسته برای مثال خلع ید از ملکی باشد صدور قرار تامین خواسته مبنی بر بازداشت آن مجاز است.
به طور کلی خواسته ای قابل تامین است که قابل بازداشت باشد بنابراین تامین خواسته یک عکس خانوادگی یا نامه خصوصی امکان پذیر است اما هرگاه خواسته انجام عمل یا منع آن باشد به علت اینکه این کارها قابل بازداشت نیست مجاز نمی باشد باید از طریق دستور موقت اقدام نمود.
تامین خواسته منوط به گرفتن خسارات احتمالی
در مواردی که قرار تامین خواسته منوط به گرفتن خسارت احتمالی است تامینی که گرفته می شود به صورت وجه نقد است و تعیین میزان خسارت احتمالی با در نظر گرفتن میزان خواسته به نظر دادگاهی است که درخواست تامین را می پذیرد. قانونگذار مهلت دادن تامین را معین نکرده و آن را به نظر دادگاه واگذار نموده است .
درخواست کننده قرار تامین خواسته میتواند خواهان اصلی ، تجدیدنظرخواه، خواهان دعوای اضافی ، خواهان دعوای متقابل و وارد ثالث اصلی می توانند درخواست تامین خواسته نمایند.
در صورت سوال در مورد تامین خواسته با ما در تماس باشید.
تامین دلیل
مقصود از تامین دلیل که در ماده ۱۴۹ قانون آیین دادرسی مدنی بیان شده مبنی بر اینکه در مواردی که اشخاص ذینفع احتمال دهند که در آینده استفاده از دلایل و مدارک دعوای آنان از قبیل تحقیق محلی و کسب اطلاع از مطلعین و استعلام نظر کارشناسان یا دفاتر تجاری یا استفاده از قراین و امارات موجود در محل و یا دلایلی که نزد طرف دعوا یا دیگری است.
متعذر یا متعسر خواهد شد می توانند از دادگاه درخواست تامین آنها بنمایند ، مقصود از تامین دراین موارد ملاحظه و صورت برداری از این گونه دلایل است که قهرا قابل اجرا است و تامین دلیل اقامه دعوا محسوب نمی شود و ماهیتا درخواست است و نتیجه آن در قالب یک قرار صادر میی شود.
انواع تامین دلیل
درخواست تامین دلیل میتواند کتبی یا شفاهی باشد، و این درخواست ممکن است پیش از اقامه دعوا و یا در هنگام دادرسی صورت گیرد. درخواست تامین دلایل و امارات از حیث صلاحیت ذاتی در صلاحیت دادگاهی است که دلایل و امارات مورد درخواست در حوزه آن واقع شده است مگر در نقاطی که شورای حل اختلاف تشکیل شده باشد که در صورت باید به شورای مزبور ارجاع داده شود.
از حیث صلاحیت محلی در صلاحیت مرجعی است که دلیل مورد تامین در حوزه آن واقع شده است . چنانچه در طرح درخواست تامین دلیل ، قواعد صلاحیت رعایت نشود دادگاه قرار عدم صلاحیت صادر نمیکند بلکه قرار رد دادخواست صادر می کند زیرا این درخواست یک دعوا نیست و قرار رد دادخواست قطعی می باشد. صرف تامین دلیل ، از دلایل مورد نظر ، دلیل حقانیت استفاده کننده از این دلایل نیست.
زمان درخواست تامین دلیل
درخواست تامین دلیل ممکن است در هنگام دادرسی و یا قبل از اقامه دعوا باشد که در صورتی که درخواست تامین قبل از اقامه دعوا و به طور مستقل مطرح شود چون نیاز به ارجاع به یک شعبه دارد گرچه ماهیتا یک درخواست است اما باید الزاما بر روی برگ چاپی مخصوص دادخواست نوشته شود.
درخواست تامین دلیل بعد از طرح دعوا در صورتی که دلایل در حوزه قضایی دادگاه رسیدگی کننده به اصل دعوا وجود نداشته باشد و در حوزه دادگاه دیگری باشد می بایست بر روی دادخواست تنظیم شود و درخواست شفاهی تامین دلیل تنها در جریان دادرسی مجاز است.
در صورت نیاز به وکیل حقوقی با موسسه حقوقی حامی تماس بگیرید.
دادگاه برای اجرای تامین دلیل طرف مقابل را احضار میکند که در اینجا احضار همان دعوت به حضور است که مانند سایر موارد در امور حقوقی با برگه اخطاریه انجام می شود و اگر حاضر نشود تامین دلیل در صورت عدم حضور او نیز اجرا می شود به جز در اموری که فوریت داشته باشد.
دادگاه بدون احضار طرف اقدام به تامین دلیل می نماید برای تصمیم گیری در خصوص درخواست تامین دلیل و صدور قرار تامین دلیل نیاز به احضار طرف مقابل نیست بنابراین درخواست تامین دلیل به طرف مقابل ابلاغ نمی شود و برای درخواست تامین طرف مقابل احضار نمی شود. تامین دلیل بدون صدور اجراییه به عمل می اید.
در صورت مشاوره در مورد تامین دلیل با موسسه حقوقی حامی دادگستر ساعد در تماس باشید.
بنابر نص ماده ۱۵۳قانون آیین دادرسی مدنی اجرای قرارر تامین دلیل با قاضی شعبه است و قابل واگذاری به دادرس علی البدل یا مدیر دفتر دادگاه نیز می باشد اما بنا بر قانون شورای حل اختلاف اجرا یاین قرار با اعضای شورا ی حل اختلا ف است و در حال حاضر طبق قانون شورا ی حل اختلاف که قانون موخر است عمل می شود.
تامین دلیل برای حفظ آن است نه الزام به انجام امر و یا خودداری از انجام امر و نه بازداشت مال یا وجهی که تشخیص این ارزش در موارد استفاده با قاضی است که نتیجه تامین دلیل در برابر او مورد استناد قرار می گیرد بنابراین تامین ارزش خود دلیل را ندارد و ارزش آن در حد اماره قضایی است ولی دلایلی تامین می شود که در آن دعوا قابلیت اثبات داشته باشد بنابراین در دعوای خلع ید نمیتوان درخواست تامین گواهی گواهان را نمود.
درصورتی که سوالی در مورد این مطلب دارید و یا نیاز به وکیل حقوقی دارید با ما در تماس باشید.
معامله به قصد فرار از دین چگونه چهره حقوقی میابد؟
منظور از معامله به قصد فرار از دین معامله است که مدیون منعقد می کند تا اموال خود را از دسترس طلبکاران دور کند تا آنها نتوانند با مراجعه به اموال وی طلب خود را وصول کنند.
در واقع می دانیم که اجزای مثبت و منفی دارایی هر شخصی پیوسته به هم است و اموال هر شخص وثیقه عمومی دیون اوست و وقتی شخص مدیون اموال خود را از دسترس طلبکاران خارج میکند در واقع تنها به پشتوانه آنها برای وصول طلب خود را از بین میبرد و از این حیث به طلبکاران خود ضرر میرساند.
البته مدیون حتی اگر موثر باشد اصولاً در انعقاد معامله نسبت به اموال خود آزاد است مگر اینکه تاجر متوقف باشد و مشمول احکام ورشکستگی قرار بگیرد ولی اگر معامله او به ضرر طلبکاران واقع شود مشمول محدودیت هایی واقع میشود.
طلبکاران مدیون وقتی می توانند معامله او را معامله به قصد فرار از دین محسوب کنند که باقیمانده اموال وی برای پرداخت دیون شرکت کفایت نکند یعنی عملاً دعوای معامله به قصد فرار از دین با بحث اعسار ملازمه دارد یعنی این دعوا وقتی قابل طرح است که یا مدیون بصورت بالفعل موثر باشد یا پس از انتقال مال خود دیگر مالی برای ادای دیون خود نداشته باشد .
لازم به ذکر است معامله صوری به قصد فرار از دین باطل است و فقط به قصد فرار از دین غیر نافذ است سایر معاملات رایگان به قصد فرار از دین مطلق در برابر طلبکاران غیر قابل استناد است.
معامله به قصد فرار از دین در صورتی که منتقل الیه آگاه به قصد فرار از دین باشد صحیح و نافذ و قابل استناد است.
طبق رای وحدت رویه شماره ۷۷۳ چهار که مقرر می دارد اعاده دادرسی قبل از محکومیت قطعی به پرداخت دین غیر قابل تعقیب جزایی است.
درصورتی که سوالی در مورد این موضوع دارید و یا نیاز به وکیل حقوقی ، با ما در تماس باشید.
در مقالات قبل در مورد تعریف ضرر معنوی در باب کیفری صحبت کردیم حال از لحاظ حقوقی و اقسام آن و … توضیح میدهیم
ضرر معنوی دارای دو قسم است:
الف) لطمه به حیثیت و شرافت و آبرو
ب)صدمه روحی ناشی از دست دادن یک شخص
خسارت معنوی در حقوق ایران هم به صورت پولی و هم به صورت غیر پولی قابل جبران می باشد.
خسارت معنوی به صورت پولی را دادگاه با توجه به شخصیت زیان دیده تعیین میکند.
خسارت معنوی از قسم لطمه به حیثیت ، شرافت و آبرو هم برای اشخاص حقیقی و هم برای اشخاص حقوقی قابل مطالبه می باشد اما خسارت معنوی از قسم صدوه روحی را تنها اشخاص حقیقی می توانند مطالبه کنند زیرا این قسم به عواطف برمیگردد و برای اشخاص حقوقی متصور نمی باشد.
مثلا هتل الف و هتل ب در کنار یکدیگر قرار دارند و هتل الف در اثر خدمات کامل اعتماد مردم را جلب کرده است. و دارای مشتریان زیادی می باشد. و بالعکس هتل ب دارای مسافر نمیباشد و برای سلب اعتماد مردم نسبت به هتل الف سارقی را روانه آن هتل می کند که در این حالت هتل الف می تواند خسارت معنوی دریافت کند.
خسارت معنوی قبل از صدور حکم به ارث نمیرسد چون قائم به شخص است اما بعد از صدور حکم وارد دارایی زیان دیده میشود و به ارث میرسد. خسارت معنوی از قسم لطمه به حیثیت را تنها خود زیان دیده میتواند مطالبه کند اما خسارت معنوی از قسم صدمه روحی را طبقه اول وراث و زوجه و زوجین متوفی اصولا میتوانند مطالبه کنند مگر خلاف آن ثابت شود و طبقه دوم و سوم وراث اصولا نمیتوانند مطالله کنند مگر اینکه ثابت کنند که به آنها خسارت معنوی وارد شده است.
همچنین ملاک برای مطالبه خطارت معنوی از نوع پولی ملاک شخصی است یعنی با توجه به اوضاع و احوال شخص و قرار گرفتن اون در آن وضعیت ملاک میباشد.
تفاوت اجرای ناقص قرارداد با اجرای معیوب قرارداد چیست؟
در فرض اجرای ناقص متعهد بخشی از قرارداد را انجام داده ولی بخش دیگر را انجام نداده است مثلا شخص تعمیر کار تعهد نموده که از عیوب ماشین ۳ مورد آن را برطرف کند وای فقط دو مورد آن را رفع نموده است. یا فروشنده تعهد کرده ۲۰ تن برنج به خریدار بفروشد ولی فقط ده تن تحویل داده است.
در این حالت طرف دیگر قرارداد مجبور به پذیرش اجرای ناقص قرارداد نیست بلکه می تواند او را اجبار به انجام کامل قرارداد نماید ولی اگر اجرای ناقص را پذیرفت فقط خسارت بخش انجام نشده قرارداد را می تواند مطالبه کند مگر اینکه بخش اجرا شده هیچ گونه ارزشی نداشته باشد. که در این صورت می تواند خسارت عدم اجرای تمامی قرارداد را از شخص متعهد بخواهد.
اما در فرض اجرای معیوب قرارداد متعهد تعهد خود را به صورتی معیوب انجام داده است و اثبات این معیوب بودن انجام تعهد با متعهد له می باشد مانند اینکه او ادعا کند که تعمیرگار عیوب ماشین را به صورت کامل برطرف نکرده یا پیمانکار ساختمان از مصالحی نامرغوب که عرفا معیوب است برای احداث ساختمان استفاده نموده است در این حالت متعهد را وادار میکنیم که از ابتدا تعهد خود را انجام دهد و مثلا ماشین به صورت کامل تعمیر کند یا مصالح ساختمانی مطلوبی در این زمینه به کار گیرد و خساراتی را هم که به این دلیل وارد شده است جبران بکند.
درصورت نیاز به مشاوره و یا وکیل حقوقی با موسسه حقوقی حامی در تماس باشید.
معامله به قصد فرار از دین :
اصطلاحی داریم به نام معامله به قصد فرار از دین و اصطلاحی هم داریم به نام معامله صوری
معامله صوری معامله ای است که صورتش معامله است ، ظاهرش معامله است ولی در واقع طرف قصد معامله را ندارد و به همین دلیل معامله با طل است . ولی معامله به قصد فرار از دین صوری نیست عبارت است از اینکه مدیون برای اینکه دینش را ندهد اموالش را به کسی دیگر منتقل میکند که آن شخص از قصد مدیون آگاه است و مدیون نیز قصد معامله دارد .
طبق ماده ۲۱ قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی معامله به قصد فرار از دین غیر قابل استناد یعنی بین انتقال دهنده و انتقال گیرنده صحیح و در برابر طلبکار باطل است به عبارت دیگر باطل نسبی است.
شرایط تحقق معامله به قصد فرار از دین :
- احراز طلب مسلم و قابل مطالبه
- قصد فرار از دین
- لزوم علم طرف معامله از قصد فرار از دین انتقال دهنده که در معاملات رایگان به قصد فرار از دین مثل هبه علم و جهل انتقال گیرنده مهم نیست و در هر صورت معامله به قصد فرار از دین صورت میگیرد
- تقدم طلب بر معامله یعنی ابتدا باید دینی وجود داشته باشد و اگر بعد از ایجاد دین ما مال را به دیگری بفروشیم معامله به قصد فرار از دین است و اگر بفروشیم و بعد مدیون شویم نمیتوان این معامله را باطل کرد مگر اینکه در حال مقدمه چینی به منظور فرار از دیون آینده این کار را انجام دهیم.
آثار معامله به قصد فرار از دین :
الف) رابطه طلبکار و طرف قرارداد
فرض اول: در صورتی که عین مورد انتقال در دارایی انتقال گیرنده موجود باشد چون انتقال در برابر طلبکار باطل است طلبکار میتواند ان مال را متعلق به بدهکار بداند و طلب خود را از آن استیفا کند
فرض دوم: مال مورد انتقال در دارایی طرف قرارداد وجود ندارد به دیگری منتقل شده یا تلف شده در این صورت انتقال گیرنده باید قیمت آن مال را تادیه نماید
فرض سوم: در این فرض مال مورد انتقال طلبی است که بدهکار آن را ابرا کرده در این جا نیز طلبکار میتواند معادل ابرا را از طرف ابرا بگیرد
ب) رابطه بدهکار و طرف قرارداد :
هرگاه پس از استیفا طلب مقداری از بهای عین مورد انتقال باقی بماند آن مقدار متعلق به انتقال گیرنده است و انتقال گیرنده میتواند به میزانی که دین را پرداخته یا از مورد معامله محروم گشته به بدهکار رجوع کند از بابت ضمان درک یا استفاده بلا جهت.
برگرفته از مجموعه مقالات کارشناس حقوقی زهرا رنجبر لطفا در صورت نیاز به وکیل حقوقی با ما در تماس باشید.